سلام عرض می کنم خدمت تمام دوستان خوبم علی الخصوص تمام سردقی های دوست داشتنی! ان شاءالله که سال جدید با تلاش و همت همه سردقی ها هرجای ایران که هستن سال پرباری برای خودشون و آبادانی سردق باشه!
ان شاء الله توی سال جدید این وبلاگ هم فعالتر خواهد شد و از این سوت و کوری در میاد...
به هر حال من فقط رسیدم که سنگ بنای این کار رو بذارم و ان شاء الله همه کمبود ها رو ببخشین...
سردقی ها هم پیاده و سواره از پیر و جوان گرفته تا زن و مرد خودشان را به مشهد الرضا
می رسانند تا همنوای عزاداران رضوی نوحه خوان شوند.
خدایا لحظه ای ما را به خودمان وامگذار
شهید «علیجان آوار رمضانی» - فرزند حسین و فاطمه- در تیرماه 43، در سه قلعه، بوشمیر، از توابع شهرستان فردوس متولد شد. خانواده او پس از تولد علیجان به روستای سردق بجستان کوچ نمودند. به علت چادرنشینی و کوچ کردن خانواده، نتوانست درس بخواند. در میان واجبات، روی نماز تاکید خاصی داشت و دعای همیشگی اش بعد از نماز این بود که «خدایا مارا لحظه ای به خودمان وامگذار.» در نصیحت به برادرانش می گفت:«باید نماز خواند که در صورت نخواندن نماز پایه های دین سست می شود.»
علیجان در بهمن 63 به منظور گذراندن دوره آموزشی خدمت، راهی بیرجند شد، و پس از دوماه عازم جبهه های نبرد اسلام علیه کفر گردید. وی مدت 5/1 سال از خدمت ارزنده خود به میهن را ، در جبهه انجام داد و سرانجام در اثر اصابت ترکش به پهلوی چپ، در منطقه مهران به دیدار حق شتافت. پیکر مطهرش دو روز بعد از شهادت و پس از تشییعی باشکوه در روستای سردق بجستان به خاک سپرده شد.
به نقل از روزنامه کیهان :۷/۱۰/۸۸
بوی خوش نم کاهگل بعد از یک باران پاییزی آدم را سرمست می کند...
چقدر دوست دارم پس از باران قدم زدن در کوچه های سردق را...