سردق . [ س َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لب کویر بخش بجستان شهرستان گناباد. سکنه ٔ آن 600 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، ارزن و زیره است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
همه هستی ام فدای لب عطشان حسین
هر چه دارم و ندارم همه قربان حسین
عمرم از کودکی من به همین عشق گذشت
که به پیری شوم از پیرغلامان حسین
شیر مادر به خداوند می عشقم بود
خوردم و مست شدم؛مست و غزلخوان حسین
پای تا سر اگرم بر سر دارم بکشند
نکشم دست یکی لحظه ز دامان حسین
دانشگاهیان سردقی در سراسر کشور برای مشارکت و ارائه پیشنهاد راجع به تنها وبلاگ روستای سردق پذیرای نظرات سازنده تان هستم.
آقای حسن پور عبداللهی و آقای حسین مرادی (پسرخاله عزیزم ) آغاز زندگی مشترکتان را به شما و همسران محترمتان تبریک عرض می نمایم و امیدوارم زندگی خوش و خرمی داشته باشید.
برای دیدن شما؛برای گفتن از شما ؛ برانوشیتن از شما باید حداقل یک صفت را حتما داشته باشم ؛ باید «منتظر » باشم . . .
وای بر من که هنوز معنایش را هم نفهمیده ام